سیب خیال

میان قافیه ها سوز ربنایی نیست
و این که حال و هوای غزل خدایی نیست

برای خلوت زیبای بنده و معبود
در ازدحام خیابان شعر جایی نیست

 هزار بیت سرودم هزار هزار افسوس
برای بندگی شاعرانه نایی نیست

زبان طبع مرا بسته معصیت انگار
که هر چه گوش فرا می دهم صدایی نیست

به انتهای سفر می رسد غزل اما
همیشه آخر خط نقطه ی رهایی نیست

محمد عابدینی
1392/6/28